دست نوشته شماره 388
چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ
همیشه هم که نباید به مشکلات خندید ..
میشه هم مدام نبش قبرشون کرد ..
یا باهاشون روی جدول هایی که حل نمیشن قدم زد،
گاهی هم میشه سکوت کرد ..
گاهی هم میشه خسته یا به قولی افسرده بود ..
و امان از این گاهاًهای تکراری ..
به قول دوستی که علاقه ای هم به نویسندگی داشت،
نیاز به بارندگی " حس " میشه،
حتی توی این سرمای زَمهَریر ..
و من گیر کردم در چند سال گذشته،
حالم هم که تبدیل به پارادوکسی لاینحل شده !
حوصله توضیح اضافه، پی نوشت و مسخره بازی های ادبی هم نیست !
1394/04/30
...