اسکرول بار

داستان کوتاه - Short Story :: Archive PTS

Archive PTS

Information On All Topics - PTS Professional Technology Services

Archive PTS

Information On All Topics - PTS Professional Technology Services

Archive PTS

در این صفحه مجازی تلاش بر آن داریم که تمامی موضوعات در انواع شاخه‌ها پشتیبانی و به صورت مستقیم در دسترس کاربران قرار گیرد.

آخرین نظرات

۲۰ مطلب با موضوع «ادبی - Literary :: داستان کوتاه - Short Story» ثبت شده است

۲۱
شهریور

کتاب زن زیادی که شاید مهمترین اثر در میان همۀ داستان های کوتاه آل احمد محسوب شود، سرگذشتی است دقیق از مصائب و مشکلات زنی محروم و مطلقه که با توصیفاتی واقعی و مو به مو همراه است. شخصیت اصلی داستان، زنی است که در خانواده ای فقیر بزرگ شده و از حیث مالی، ظاهری، سواد، تجربه و… فقیر و مستضعف است. زن پس از ازدواجی سراسر توام با نارضایتی و دلهره، با شوهری مذهبی نما و حیله گر، مدتی مانند موجودی اضافی و وسیله ای تزئینی در خانۀ او نگهداری می شود و در حالی که بسیار مستضعف و بی دفاع است، نیش و کنایه های مادر شوهر را به خاطر زشت رو بودن و داشتن کلاه گیس تحمل می کند.

راوی داستان زن زیادی که همان شخصیت اصلی می باشد، نسبت به شوهر خود به کلی احساس بیگانگی و غریبگی می کند و مجبور است به خاطر فقر مالی خانواده اش، زندگی در خانه ای که با آن به کلی بیگانه است را تحمل کند. پس از مدت کوتاهی، شوهر زن که خودش در محضر کار می کند و به قول زن “همۀ راه و چاه را بلد است”، در کمال خونسردی او را به خانۀ مادرش باز می گرداند. نکتۀ شگفت انگیز دربارۀ داستان، دقت نویسنده در شخصیت پردازی این زن است. نویسنده در این داستان هم مشکل رایج مقهور بودن یک زن را مطرح می کند و صحنه هایی تکان دهنده از فقر و نادانی و عقب ماندگی در جامعه را به تصویر می کشد.


مشخصات کتاب :

– نام کتاب : زن زیادی

– نویسنده : جلال آل احمد

– تعداد صفحات : 172

– فرمت کتاب : پی دی اف



Download

  • مهدی احدی راد
۱۷
شهریور

کتاب برگزیده کارهای آنتون چخوف توسط نویسنده ای بشردوست، آزدیخواه و روشنفکر بنام آنتون چخوف نوشته شده و داستان های وی حکایت از افکار مترقی او می نماید. او با فساد و دروغ، خودنمایی، سرشکستگی، منفی بافی، کوته نظری، تحمل ظلم، آزادیخواهی دروغی و بالاخره صفات منفی با کمال خشونت مبارزه می کند و جامعه ی عقب مانده را به آینده ی درخشان و زندگانی سعادتمندانه امیدوار می سازد و برای رسیدن به اصول مترقی افکار برجسته ای به خوانندگان آثار خود تلقین می کند. چخوف نخستین مجموعه داستان‌اش را دو سال پس از دریافت درجهٔ دکترای پزشکی به چاپ رساند. سال بعد انتشار مجموعه داستان «هنگام شام» جایزه پوشکین را که فرهنگستان روسیه اهدا می‌کرد، برایش به ارمغان آورد.

چخوف بیش از هفتصد داستان کوتاه نوشته‌است. در داستان‌های او معمولاً رویدادها از خلال وجدان یکی از آدم‌های داستان، که کمابیش با زندگی خانوادگی «معمول» بیگانه‌است، تعریف می‌شود. چخوف با خودداری از شرح و بسط داستان مفهوم طرح را نیز در داستان‌نویسی تغییر داد. او در داستان‌هایش به جای ارائهٔ تغییر سعی می‌کند به نمایش زندگی بپردازد. در عین حال، در داستان‌های موفق او رویدادهای تراژیک جزئی از زندگی روزانهٔ آدم‌های داستان او را تشکیل می‌دهند. تسلط چخوف به نمایشنامه باعث افزایش توانائی وی در خلق دیالوگهای زیبا و جذاب شده بود. او را «مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس همهٔ اعصار» نامیده‌اند.

مشخصات کتاب :

– نام کتاب : برگزیده کارهای آنتون چخوف

– نویسنده : آنتون چخوف

– مترجم : رضا آذرخشی و هوشنگ رادپور

– تعداد صفحات : 230

– فرمت کتاب : پی دی اف



Download

  • مهدی احدی راد
۱۳
شهریور

کتاب داستان های ارمنی به دست شیروان زاده, ناردوس, تومانیان و سواک نوشته شده است و ترجمه کتاب داستان های ارمنی به عهده هایک کاراکاش بوده است که توسط بنگاه نشر و ترجمه کتاب در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسیده است کتاب شامل داستان های ممتاز ارمنی است. هایک گاراگاش (مترجم) با ادبیات جهانی به خوبی آشنا بود و برخی از آنان را به زبان فارسی ترجمه کرده است. همچنین داستان‌هایی از نویسندگان بزرگ ارمنی را به فارسی ترجمه و در کتابی تحت عنوان داستان‌های ارمنی در سال ۱۳۳۶خ. (۱۹۵۷م) به چاپ رساند.

کتاب داستان‌های ارمنی شامل هفت داستان از افسانه‌های محلی و اساطیری مردم قوم ارمنستان می‌باشد. هر یک از این افسانه‌ها دارای قدمتی کهن است. ارمنی‌ها، یک قوم کهن ایرانی هستند که همواره بخشی از ملت بزرگ ایران را تشکیل می‌دادند و در دو سده اخیر با ساخت‌ و‌ پاخت‌های سیاسی و مرزبندی‌های مغرضانه، بخش مهمی از خاک ارمنستان از کشور جدا شده و کشوری جدید و مجعول را ساخته‌ است. دانلود کتاب داستان‌های ارمنی را به دانشجویان و پژوهشگران و محققان اسطوره‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم. 


مشخصات کتاب :

– نام کتاب : داستان های ارمنی

– نویسنده : شیروان زاده, ناردوس, تومانیان و سواک

– مترجم : هایک کاراکاش

– تعداد صفحات : 208

– فرمت کتاب :پی دی اف



Download

  • مهدی احدی راد
۰۱
شهریور

کتاب مسخ تنها رمان و مشهورترین اثر فرانتس کافکا است که در پائیز ۱۹۱۲ نوشته شده و در اکتبر ۱۹۱۵ به چاپ رسیده است. ولادیمیر ناباکوف در مورد این داستان گفته است: «اگر کسی  ‘مسخ’  کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشره‌شناسانه بداند به او تبریک می‌گویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.» لحن کافکا روشن و دقیق و رسمی در تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد؛ او در “مسخ” تنهایی بشر و سرگشتگی و گسیختگیش را از جامعه پرآشوب نشان می‌دهد.مسخ سر گذشت انسانیست که تا وقتی می‌توانست فردی مثمر ثمر برای خانواده خود باشد و در رفع نیازهای آنان بکوشد، برای آنان عزیز و دوست داشتنی است.

اما همین که به دلایلی دچار از کار افتادگی می گردد و دیگر قادر تامین مایحتاج خانواده نیست، نه تنها عزت و احترام خود را از دست می‌دهد بلکه به مرور به موجودی بی‌مصرف، مورد تنفر خانواده و حتی مضر تنزل پیدا می کند. این خانواده سمبل جامعه‌ایست که نسبت به افراد ضعیف و ناتوان بی‌رحم است و آنها را مضر و مخل برای خود میبینند و از انسان‌هایی فرصت انجام کوچکترین کارها را دریغ می‌کند که شاید بتوانند منشا کارهای بزرگ در آینده شوند. انسان رمان مسخ انسانیست که جامعه او را طرد کرده و او ناخواسته به گوشه تنهایی پناه برده و بدون اینکه آزاری برای دیگران و جامعه داشته باشد، جامعه قادر به تحمل موجود بی‌آزاری چون او نیست. هر لحظه زندگی برای او و اطرافیانش غیر قابل تحملتر می‌شود تا جایی که دیگران و حتی خود او نیز، از سر شوق، لحظه‌ها را برای رسیدن به مرگ می شمارند.


مشخصات کتاب :

– نام کتاب : مسخ

– نویسنده : فرانتس کافکا

– ترجمه : صادق هدایت

– تعداد صفحات : 42

– فرمت کتاب : پی دی اف



Download


| برای دریافت دیگر کتاب های چاپ شده از صادق هدایت اینجا کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۱۳
تیر

| پست اختصاصی |

کتاب راهنمای اصول کلی در نوشتن داستان کوتاه به شما تمامی اصول داستان نویسی را آموزش می دهد. کسی که می خواهد قصه نویس خوبی شود حتما باید از همان دوران کودکی قصه بخواند و خیلی زیاد هم بخواند. اما این تاکید نباید کسی را به اشتباه بیندازد که مطالعه چنین شخصی تنها باید به قصه محدود شود. موضوع کار قصه نویس انسان و زندگی است. انسان یک موجود چند بعدی است و در مسیر زندگی خود با کل هستی در ارتباط بده و بستان متقابل است. پس نویسنده برای طرح درست ودقیق و کامل انسان در قصه هایش مجبور است به شناختی کامل از هستی، جهان، طبیعت، خود و سایر موجودات دست پیدا کند. او تاریخ و گذشته ای دارد و در این سیر تاریخی شکستها و پیروزیهایی را پشت سر گذاشته، آزمایشها و خطاهایی کرده، خام بوده و پخته شده تا به صورت امروزی در آمده است.

پس نویسنده لازم است چیزی از تاریخ زندگی نوع انسان، تاریخ نژاد و کشورش و آداب و رسوم ملت خود بداند. از دیگر سو، انسان تنها بعد مادی و جسمانی ندارد و دارای جنبه ای عمیقتر و پیچیده تر ـ که از آن به بخش روحی ومعنوی یاد می کنند ـ است و باید این جنبه را هم به خوبی شناخته و مطالعاتی نیز در این زمینه داشته باشد. از جمله یک نویسنده باید در زمینه های مذهبی، سیاسی، اجتماعی، روان شناسی و مردم شناسی وغیره مطالعات عمیقی انجام دهد. پس از طی این مراحل او بایدبا دید و زاویه ای جدید به پیرامون خود نگریسته و جنبه های جدیدی از موضوعات را کشف کند. او باید بتواند بر آفت بزرگ «عادت» و «روز مرگی» غلبه کند و هیچ چیز را عادی و معمولی تصور نکند بلکه به هر چیز و هر کس چنان نگاه کند که گویی اولین بار است آن را می بیند. آنگاه است که در میان همین جریانها و پدیده های از نظر دیگران معمولی زندگی، چیزهایی را خواهد دید و کشف خواهد کرد که بقیه متوجه آنها نشده اند.


مشخصات کتاب :

– نام کتاب : راهنمای اصول کلی در نوشتن داستان کوتاه

– نویسنده : پیام آور

– تعداد صفحات : 32

– فرمت کتاب : پی دی اف


Download

  • مهدی احدی راد
۲۲
خرداد
 
| مناظره شمس و مولانا |
 
√ در حین پخش جهت دانلود ویدیو از برنامه IDM استفاده نمایید.
√ لطفا در حین پخش جهت مدیریت کامل بر پخش کننده، بر روی  یا  کلیک نمایید.
 
این ویدیو یکی از قسمت های مناظره بین شمس و مولانا هست که اجرا کننده های آن همایون شجریان و محمد معتمدی هستند.
 
جهت مشاهده متن اشعار و دریافت کامل فایل های صوتی و تصویری به ادامه مطلب مراجعه کنید.
  • مهدی احدی راد
۱۸
خرداد

چند روز پیش، "یولیا واسیلی اونا" پرستار بچه‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم.
به او گفتم:
- بنشینید یولیا.می‌دانم که دست و بالتان خالی است، اما رو در بایستی دارید و به زبان نمی‌آورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم. این طور نیست؟
چهل روبل.
نه من یادداشت کرده‌ام. من همیشه به پرستار بچه‌هایم سی روبل می‌دهم. حالا به من توجه کنید. شما دو ماه برای من کار کردید.
دو ماه و پنج روز دقیقا.
دو ماه. من یادداشت کرده‌ام، که می‌شود شصت روبل. البته باید نه تا یکشنبه از آن کسر کرد.همان‌طور که می‌دانید یکشنبه‌ها مواظب "کولیا" نبوده‌اید و برای قدم زدن بیرون می‌رفتید. به اضافه سه روز تعطیلی ...
"یولیا واسیلی اونا" از خجالت سرخ شده بود و داشت با چین‌های لباسش‌ بازی می‌کرد ولی صدایش در نمی‌آمد.
سه تعطیلی. پس ما دوازده روبل را برای سه تعطیلی و نه یکشنبه می‌‌گذاریم کنار... "کولیا" چهار روز مریض بود. آن روزها از او مراقبت نکردید و فقط مواظب "وانیا" بودید. فقط "وانیا" و دیگر این که سه روز هم شما دندان درد داشتید و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچه‌ها باشید. دوازده و هفت می‌شود نوزده. تفریق کنید. آن مرخصی‌ها، آهان شصت منهای نوزده روبل می‌ماند چهل و یک روبل. درسته؟
چشم چپ یولیا قرمز و پر از اشک شده بود. چانه‌اش می‌لرزید. شروع کرد به سرفه کردن‌های عصبی. دماغش را بالا کشید و چیزی نگفت.
- ... و بعد، نزدیک سال نو، شما یک فنجان و یک نعلبکی شکستید. دو روبل کسر کنید.فنجان با ارزش‌تر از اینها بود. ارثیه بود. اما کاری به این موضوع نداریمقرار است به همه حساب‌ها رسیدگی کنیم و... اما موارد دیگر... به خاطر بی‌مبالاتی شما "کولیا" از یک درخت بالا رفت و کتش را پاره کرد. ده تا کسر کنید... همچنین بی‌توجهی شما باعث شد کلفت‌خانه با کفش‌های "وانیا" فرار کند. شما می‌بایست چشم‌هایتان را خوب باز می‌کردید. برای این کار مواجب خوبی می‌گیرید. پس پنج تای دیگر کم می‌کنیم... دردهم ژانویه ده روبل از من گرفتید ...
یولیا نجوا کنان گفت:
  • مهدی احدی راد
۱۵
خرداد

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .

کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟ کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی؟

درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .

ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست ..
  • مهدی احدی راد
۱۲
خرداد

خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نَـگـُماردِه‏انَـند؟» گفت:
 

می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم

  • مهدی احدی راد
۰۴
خرداد

شازده کوچولو پرسید:

دوست داشتناتو می خوای ببری توی گور باهاشون چیکار کنی که ابرازشون نمی کنی؟


روباه گفت:

من دیگه دوست داشتن ندارم.


شازده کوچولو گفت:

مگه میشه؟


روباه گفت:

آره ... همه دوست داشتنامو دادم به یکی ولی اون گمشون کرد، حالا هم هرجا دنبالشون میگردم پیداشون نمی کنم.

  • مهدی احدی راد
۰۲
ارديبهشت


شازده کوچولو یا شهریار کوچولو به فرانسوی Le Petit Prince داستانی اثر آنتوان دو سنت اگزوپری است که اولین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شد.

این کتاب به بیش از ۲۵۰ زبان و گویش ترجمه شده و با فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ محسوب می‌شود. کتاب شازده کوچولو «خوانده‌شده‌ترین» و «ترجمه‌شده‌ترین» کتاب فرانسوی‌زبان جهان است و به‌عنوان بهترین کتاب قرن ۲۰ در فرانسه انتخاب شده است. از این کتاب به‌طور متوسط سالی ۱ میلیون نسخه در جهان به فروش می‌رسد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ نیز به‌عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد.

در این داستان سنت اگزوپری به شیوه‌ای سورئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی می‌پردازد. طی این داستان سنت اگزوپری از دیدگاه یک کودک، که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سؤالات بسیاری از آدم‌ها و کارهایشان است.

در این برنامه شما با کامل‌ترین مجموعه در این زمینه روبرو هستید، این برنامه در 27 فصل به همراه صوت تهیه شده است که شما در حین مطالعه می‌توانید داستان را با صدای استاد احمد شاملو پیش ببرید. همچنین امکانی فراهم شده است که بتوانید بخش های مورد نظر خود را به اشتراک بگذارید. 

شایان ذکر است تمامی فایل‌های تهیه شده طبق استانداردهای موجود و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی در برنامه تعبیه شده‌اند.






لینک دانلود از کافه بازار - به زودی

لینک دانلود از مایکت - به زودی



کامل‌ترین‌ها را از تیم ما بخواهید و با رأی خود ما را حمایت کنید.

PTS

  • مهدی احدی راد
۲۹
فروردين
سیاحت غرب


سیاحت غرب – سرگذشت ارواح پس از مرگ
" پرفروش‌ترین کتاب سده اخیر  و کاملترین برنامه در این زمینه "

خواهشمند است افراد زیر 18 سال از این مجموعه بهره نگیرند زیرا استفاده از این برنامه و ویدیوهای تهیه شده نحوه دیدگاهتان به زندگی را تغییر خواهد داد و ما به جرئت می‌توانیم بگوییم که کامل‌ترین برنامه در این زمینه را گردآوری کرده‌ایم. این برنامه شامل:


1.      روایتی کامل و بدون تحریف از سیاحت غرب نوشته آیت‌الله نجفی قوچانی
2.      70 دقیقه فایل صوتی روایت سیاحت غرب اثر آیت‌الله نجفی قوچانی 
3.      90 دقیقه ویدیو مستند ارزشمند و چالش‌برانگیز مطابق با سیاحت غرب
4.      120 دقیقه ویدیو ارزشمند و قابل تأمل از سخنان بزرگان پیرامون عالم قبر، عالم  مرگ، عالم برزخ و آخرت و بخش‌های مذکور
5.      یک‌صد روایت از ائمه و بزرگان پیرامون چگونگی عالم قبر، عالم  مرگ، عالم برزخ، آخرت و حالات عالم­های غیر
6.      قابلیت دانلود و اشتراک‌گذاری متون و بخش‌های مختلف این مجموعه

-        تمام متون و ویدیوهای یادشده در سرفصل‌های زیر تهیه و دسته بندی شده‌اند:
*    بخش اول: مرگ‌
*    بخش دوم: قبر
*    بخش سوم برزخ‌
*    بخش چهارم قیامت‌
*    بخش پنجم: بیرون آمدن از قبر
*    بخش ششم: میزان‌
*    بخش هفتم : حسابرسی‌ اعمال
*    بخش هشتم : پرونده‌ اعمال
*    بخش نهم : پل صراط
*    بخش دهم: عذاب جهنم‌


جهت گردآوری مجموعه فوق زمانی طولانی صرف گردیده است، تقاضا می‌گردد جهت استفاده از این برنامه، حقوق معنوی و مادی را حفظ نمایید.








کامل‌ترین‌ها را از تیم ما بخواهید و با رأی خود ما را حمایت کنید.


PTS
  • مهدی احدی راد
۱۶
اسفند

استادالهی قمشه ای فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید که مرگ واقعی چگونه است.


جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام میشود. این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند. یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد. یه حس سبک شدن و معلق بودن.

بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان  در واقع قرارداد ما انسانهاست. این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم. اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است. 

با مرور زندگی، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود،  وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند. میزان و لول وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است.

روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند. این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست. 

این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد. یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد. یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد. اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد. چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند. به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد. فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است. این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود. چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد. این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد. 

یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد.

بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .

وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد. بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست. گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند. 


ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم ...

  • مهدی احدی راد
۱۴
اسفند


√ داستان اِستِر و ۱۳ فروردین:

وَشتی همسر خشایارشاه بود و ملکه ایران.

به رسم عادت شاهانه، همیشه و هر ساله جشن هایی در دربار برگزار میشد. یکی از این جشن ها سالگرد پادشاهی و تاجگذاری بود. خشایارشاه تمام بزرگان مملکت را برای حضور در این جشن به یکی از قصرهای خود در شوش دعوت کرده بود. این جشنها همواره با شراب و ملاعبه با زنان و کنیزان همراه بود. 


√ وشتی:

در حین برگذاری این جشن خشایارشاه از غیبت همسر خود، ملکه وشتی، مطلع شد و پس از جویا شدن علت، خواستار حضور وی در مراسم شد.

پس از مطلع کردن وشتی از امر خشایارشاه، وشتی بدلیل اینکه این جشن با زیاده روی و بدمستی مردان همراه بود و در این وضعیت به زنان بی حرمتی میشد بطوری که زنان بازیچه دست مردان قرار میگرفتند، از حضور در این جشن امتناع کرد.


خبر به گوش شاه رسید. مست و خشمگین با مشاورانش صحبت کرد و مشاورانش هم به او هشدار دادند که این امر ممکن است باعث عادت شود و زنان دیگر هم یاد بگیرند و از مردان تمکین نکنند و در اینصورت اقتدار مردان خدشه دار میشود.

شاه در همان حالت مستی تصمیم به جدایی از ملکه وشتی میگیرد و او را از قصر اخراج میکنند و خبر آن را به سرتاسر کشور میرسانند و ملکه وشتی برای حفظ پاکدامنی خود از این مقام عزل میشود.


√ اِستِر:

قصر و دربار خشایارشاه بدون ملکه مانده بود. شاه هم پس از چند روز از این کار پشیمان شد و خواستار بازگشت وشتی شد اما دیگر دیر بود.

مشاوران پیشنهاد دادند که اجازه بدهد تا از سرتاسر کشور زیباترین دختران رو بیاورند تا شاه، ملکه را انتخاب کند. شاه میپذیرد.

از سرتاسر ایران دختران رو میاوردند که در بین این ها دختری یهودی بنام هدسه (به او استر هم میگفتن) که با عموی خودش، مُردخای، زندگی میکرد، دیده میشد.


√ استر و خشایارشاه:

استر که یهودی بودن خود را پنهان کرده بود به کمک راهنمایی های مُردخای مورد پسند شاه قرار گرفته و ملکه میشود.

استر که هم اکنون ملکه شده بود، راه ورود مردخای به دربار را باز میکند.


خشایارشاه مشاوری داشت بنام “هامان” که در این ضمن به رئیس الوزرایی شاه ارتقا سمت پیدا میکند. هامان از همه درخواست میکند که در برابر او تعظیم کنند. همه اطلاعت میکنند بجز مردخای. از او دلیل را میپرسند و او جواب میدهد: من یهودی هستم و نمیتوانم به شما تعظیم کنم.

هامان خشمگین شد و دستور داد که علاوه بر مردخای تمام یهودیان را بُکشید.

دستور صادر شده و به مهر خشایارشاه هم میرسد .

استر از این مسئله با خبر میشود و یهودی بودن خود را فاش کرده، از خشایارشاه درخواست میکند که مردخای را نکشند.

شاه درخواست را میپذیرد ولی درخواست جلوگیری از کشتار یهودیان را بخاطر اینکه دستور به مهر پادشاه رسیده، اجابت نمیشود. در عوض پیشنهاد میکند که هر دستوری خواستید بنفع یهودیان صادر و بمهر پادشاهی برسانید.

مردخای هم دستور دفاع از یهودیان و کشتار مخالفان یهود و همچنین تصاحب اموال آنها را میدهد.


√ هولوکاست ایرانی:

کشتار ایرانیان آغاز میشود و ۱۰ پسر هامان را هم میکشند (روز ۱۲ فروردین). استر به نزد خشایارشاه می آید و از او میخواهد که یک روز دیگر به آنها مهلت دهد تا به کشتار ادامه داده و اجساد ۱۰ پسر هامان را به دار بیاویزند. شاه میپذیرد.

در طی ادامه این کشتار در روز سیزدهم فروردین ، ۷۵۰۰۰ (هفتاد و پنج هزار) ایرانی در خانه هایشان بدست یهودیان قتل عام میشوند. اینجاست که هولوکاست صورت میگیرد.

پس از کشته شدن هامان، مردخای وزیر خشایارشاه میشود.

و به این دلیل ما ایرانی ها ۱۳ فروردین به بیرون از خانه هامان میرویم چون دیگر این حادثه رخ ندهد.


√ عید پوریم - عید ایرانی کشی (Purim)

قوم یهود همه ساله ۱۴ و ۱۵ ماه آدار (فروردین) را به مناسبت پیروزی بر دشمنان خود جشن میگیرند.




برای درک بیشتر و بهتر از این موضوع، کتاب استر را که رموز تاریخ ایران و خیانت های یهود را افشا می کند (افتخار تاریخ یهود از دیدگاه آنان) را از لینک زیر دریافت نمایید:


Download


تهیه کننده: مهدی احدی راد

  • مهدی احدی راد
۱۲
اسفند

باران که می بارد ..


یک نفر با لبخندی، نفس عمیق می کشد و می گوید:

وای چه بوی خوشی می آید ..


و یک نفر با چشمانی خیس تر از خیابان،

کارتون هایش را جمع می کند و می گوید:

خدایا، تمام زندگی ام خراب شد ..

  • مهدی احدی راد
۱۱
اسفند

یه شب سه نفر اشتباهی دستگیر میشن و در نهایت ناباوری به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم میشن ..

نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه، رشته الهیات خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .. میدونم که خدا نمیذاره آدم بی گناه مجازات بشه ..

کلید برق رو میزنن .. ولی هیچ اتفاقی نمیفته ..

به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن !!

نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم .. به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ..

کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ..

به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن !!

نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه، رشته برق خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی !!

خوب بقیه داستان هم مشخصه، مسوولین زندان مشکل رو میفهمن و موفق به اعدام فرد میشن !!

..

نتیجه: لازم نیست همیشه  راه حل مشکلات رو جار بزنید !!
  • مهدی احدی راد
۰۸
اسفند

رفتن، همیشه رفتن نیست !!

 

گاهی نشسته‌ای روی مبل،

لیوان چای را گرفته‌ای دستت

و حتی شاید در جواب حرف‌های کسی سر تکان می‌دهی

شاید هم سر کلاس باشی

یا حتی  ..

 

مهم نیست

وقت رسیدن که برسد،

خودت می‌فهمی نه بال لازم است، نه بلیت هواپیما و یا اتوبوس ..

 

هنوز نشسته‌ای سر کلاس،

هنوز چای می‌نوشی ..

فقط تو دیگر نیستی،

کسی نخواهد فهمید، ولی

تو از خودت کوچ کرده‌ای  ..

  • مهدی احدی راد
۰۴
اسفند
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !

پرسیدند : 
چه می کنی ؟

پاسخ داد : 
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...

گفتند : 
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد

گفت شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم :

" هر آنچه از من بر می آمد !! "
  • مهدی احدی راد
۱۷
بهمن


جمعیت زیادی دور حضرت علی علیه السلام حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ علی علیه السلام در پاسخ گفت:
علم بهتر است زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
اباالحسن !! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد.
او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.

پنجمین نفر که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.
حضرت‌ علی فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت ! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.
همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: یا اباالحسن ! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که ...

نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است
زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند.

در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند.

سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم !!


  • مهدی احدی راد
۱۶
بهمن

بسیار سال گذشت، تا فهمیدم آنکه در خیابان می‌گرید، از آنکه در گورستان می‌گرید بسیار غمگین‌تر است.

سال‌ها گذشت،

و من از خیابان‌های بسیار و از گورستان‌های بسیاری گذشتم،

تا خوب بفهمم؛ 

آنکه حتی در خلوت خانه خویش، نمی‌تواند بگرید از همه اندوهناک‌تر است ..

  • مهدی احدی راد