شعر ما ز یاران چشم یاری داشتیم از حافظ
شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
" شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم "
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم