اسکرول بار

بهترین اشعار اخوان ثالث :: Archive PTS

Archive PTS

Information On All Topics - PTS Professional Technology Services

Archive PTS

Information On All Topics - PTS Professional Technology Services

Archive PTS

در این صفحه مجازی تلاش بر آن داریم که تمامی موضوعات در انواع شاخه‌ها پشتیبانی و به صورت مستقیم در دسترس کاربران قرار گیرد.

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهترین اشعار اخوان ثالث» ثبت شده است

۲۰
مرداد
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است.

کسی سربرنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.

نگه جز پیش پا را دید نتوانَد،

که ره تاریک و لغزان است.

وگر دست محبت سوی کس یازی،

به اکراه آورَد دست از بغل بیرون؛

که سرما سخت سوزان است.

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک.

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت.

نفی کاینست، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من، ای پیرِ پیرهن چرکین!

هوا بس ناجوانمردانه سرد است .... آی .....

دمت گرم و سرت خوش باد !

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای !

منم من میهمان هر شبت، لولی وَش مغموم.

منم من سنگ تیپا خورده ی رنجور.

منم دشنام پستِ آفرینش، نغمه ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگ بی رنگم.

بیا بگشای در، بگشای دلتنگم.

حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد.

تگرگی نیست، مرگی نیست.

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان ست.

من امشب آمَدَستَم وام بگذارم.

حسابت را کنار جام بگذارم.

چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟

فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.

حریفا ! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان ست.

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده،

به تابوتِ ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان ست.

حریفا ! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.

هوا دلگیر، درها بسته، سرها درگریبان، دستـها پنهان؛

نفسـها ابر، دلـها خسته و غمگین،

درختان اسکلتــهای بلور آجین،

زمین دلــمرده، سقف آسمان کوتاه،

غبار آلوده مهر و ماه،

زمستان ست ..


  • مهدی احدی راد
۱۵
تیر

چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟
درین پلید دخمه‌ها،
سیاه ها، کبودها، بخارها و دودها؟

چه می‌کنم؟ بیا ببین که چون یَلان تهمتن 
چه سان نبرد می‌کنم ..
اجاق این شراره را که سوزد و گدازدم 
چو آتش وجود خود خموش و سرد می‌کنم
..
بیا ای خسته خاطر دوست
ای مانند من دلکنده و غمگین
من اینجا بس دلم تنگ است 
و هر سازی که می بینم بدآهنگ است

بیا ره توشه برداریم 
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
بیا ره توشه برداریم 
قدم در راه بی فرجام بگذاریم


- استاد مهدی اخوان ثالث



| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد