اسکرول بار

انوری :: Archive PTS

Archive PTS

Information On All Topics - PTS Professional Technology Services

Archive PTS

Information On All Topics - PTS Professional Technology Services

Archive PTS

در این صفحه مجازی تلاش بر آن داریم که تمامی موضوعات در انواع شاخه‌ها پشتیبانی و به صورت مستقیم در دسترس کاربران قرار گیرد.

آخرین نظرات

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انوری» ثبت شده است

۰۶
ارديبهشت

هرچند غم عشقت پوشیده همی دارم

هرکس که مرا بیند داند که غمی دارم


گفتم که فرو گویم با تو طرفی زین غم

زاندیشه غم خون شد هم زهره نمی‌دارم


با آنکه به هر فرصت صد نکته دراندازم

هم در تو نمی‌گیرد چه سرد دمی دارم


گویی که چو زر آری کار تو چو زر گردد

حقا که اگر جز جان وجه درمی‌دارم


از انوری و حالش دانم که نه‌ای بی‌غم

وز بلعجبی گویی کین غم چه کمی دارم ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۰۳
ارديبهشت

بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم

زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم

ز حال دل که معلومست که هم این بود و هم آن شد

بگویم شمه‌ای با تو ترا معلوم گردانم

به دندان مزد جان خواهی که آیی یک زمان با من

گواه آری روا باشد حریف آب دندانم

مرا گویی چه داری تو که پیش من کشی آنرا

چه دارم هرچه دارم من نشاید آن ترا دانم

یکی دریای خون دانم که آنرا دیده می‌گویم

یکی وادی غم دانم که آنرا دل همی خوانم ..


  • مهدی احدی راد
۲۷
فروردين

من که باشم که تمنای وصال تو کنم

یا کیم تا که حدیث لب و خال تو کنم

کس به درگاه خیال تو نمی‌یابد راه

من چه بیهوده تمنای وصال تو کنم

گله عشق تو در پیش تو نتوانم کرد

ساکتم تا که شبی پیش خیال تو کنم

از سر مردمیی گر تو کلاهی نهیم

مردم چشم و سرم طرف دوال تو کنم

ور به چشم تو درآید سخنم تا بزیم

در غزلها صفت چشم غزال تو کنم

شعر من سحر شد و شد به کمال از پی آن

که همی وصف جمالت به کمال تو کنم

چشم تو سحر حلالست و حرامست مرا

شاعری هرچه نه بر سحر حلال تو کنم ..


  • مهدی احدی راد
۲۴
فروردين

جانا ز غم عشق تو امروز چنانم

کاندر خم زلف تو توان کرد نهانم

بر چهره عیان گشت به یکبار ضمیرم

وز دیده نهان کرد به یکبار نشانم

زین بیش ممان در غم خویشم که از این پس

دانی که اگر بی‌تو بمانم بنمانم

از دست فراقت اگرم دست نگیری

زودا که فراق تو برد دست به جانم

هرچند که اندیشه کنم تا غرض تو

از کشتن من چیست همی هیچ ندانم ..


  • مهدی احدی راد
۲۰
فروردين

کارم به جان رسید و به جانان نمی‌رسم

دردم ز حد گذشت و به درمان نمی‌رسم

ایمان و کفر نیست مرا در غمش که من

در کار او به کفر و به ایمان نمی‌رسم

راهیست بی‌کرانه غم عشقش و مرا

چون پای صبر نیست به پایان نمی‌رسم

یاریست بس عزیز به ما زان نمی‌رسد

صیدیست بس شگرف بدو زان نمی‌رسم

گوید به ما ز حرمت ماکم همی رسی

حرمت بهانه‌ایست ز حرمان نمی‌رسم

سلطان عشق او چو دلم را اسیر کرد

معذورم ار به خدمت سلطان نمی‌رسم ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۱۶
فروردين

مرا دانی که بی‌تو حال چونست

به هر مژگان هزاران قطره خونست

تنم در بند هجر تو اسیرست

دلم در دست عشق تو زبونست

غم عشق تو در جان هیچ کم نیست

چه جای کم که هر ساعت فزونست

به وجهی خون همی بارم من از دل

که در عشق توام غم رهنمونست

اگر بخشود خواهی هرگز ای جان

بر این دل جای بخشایش کنونست ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۱۴
فروردين

ترا من دوست می‌دارم ندانم چیست درمانم

نه روی هجر می‌بینم نه راه وصل می‌دانم


نپرسی هرگز احوالم نسازی چاره کارم

نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم


دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی

مکن تکلیف ناواجب که بی‌دل صبر نتوانم


اگر با من نخواهی ساخت جانم همچو دل بستان

که بی‌وصل تو اندر دل وبال دل بود جانم ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |


  • مهدی احدی راد
۲۳
اسفند

ای مردمان بگویید آرام جان من کو
راحت‌فزای هرکس محنت‌رسان من کو

نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو

در بوستان شادی هرکس به چیدن گل
آن گل که نشکفیدست در بوستان من کو

جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو

هرچند در کمینه نامه همی نیرزم
در نامه‌ی بزرگان زو داستان من کو


هرکس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو ..

انوری

  • مهدی احدی راد
۱۸
اسفند

دل بی‌تو به صدهزار زاریست

جان در کف صدهزار خواریست


در عشق تو ز اشک دیده دل را

الحق ز هزار گونه یاریست


در راه تو خوارتر ز حاکم

ای بخت بد این چه خاکساریست


کردیم به کام دشمن ای دوست

دانم که نه این ز دوستاریست


هجران سیه‌گر توام کشت

این نیز هم از سپیدکاریست ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۳۰
بهمن

ای غارت عشق تو جهانها

بر باد غم تو خان و مانها

شد بر سر کوی لاف عشقت

سرها همه در سر زبانها

در پیش جنیبت جمالت

از جسم پیاده گشته جانها

در کوکبه رخ چو ماهت

صد نعل فکنده آسمانها

نظارگیان روی خوبت

چون در نگرند از کرانها

در روی تو روی خویش بینند

زینجاست تفاوت نشانها

گویم که ز عشوهای عشقت

هستیم ز عمر بر زبانها

گویی که ترا از آن زیان بود

الحق هستی تو خود از آنها

تا کی گویی چو انوری مرغ

دیگر نپرد از آشیانها

داند همه‌کس که آن چه طعنه‌ست

دندانست بتا در این دهانها ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۲۵
بهمن

ای دیر بدست آمده بس زود برفتی

آتش زدی اندر من و چون دود برفتی

چون آرزوی تنگدلان دیر رسیدی

چون دوستی سنگدلان زود برفتی

زان پیش که در باغ وصال تو دل من

از داغ فراق تو بر آسود برفتی

ناگشته من از بند تو آزاد بجستی

نا کرده مرا وصل تو خشنود برفتی

آهنگ به جان من دلسوخته کردی

چون در دل من عشق بیفزود برفتی ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد
۲۱
بهمن

آخر ای جان جهان با من جفا تا کی کنی

دست عهد از دامن صحبت رها تا کی کنی


چون بجز جور و جفاکاری نداری روز و شب

پس مرا بیغاره مهر و وفا تا کی کنی


باختم در نزد عشقت این جهان و آن جهان

چون همه درباختم با من دغا تا کی کنی


چون کلاه خواجگی یکباره بنهادم ز سر

جان من پیراهن صبرم قبا تا کی کنی


از وفای انوری چون روی گردانیده‌ای

شرم دار از روی او آخر جفا تا کی کنی ..


انوری


| برای مطالعه دیگر شعرها از این شاعر کلیک کنید |

  • مهدی احدی راد